چند تا « هایکو » هست که خودم خیلی دوسشون دارم ... مدت ها بود که می خواستم بنویسم شما بخونید ...ولی فکر می کردم خود خواهیه محضه ... تا امروز که وبلاگ خودم رو بعد از مدت ها باز کردم و دیدم بالاش نوشته « برای تو و خویش » ... من این هایکو ها رو برای دل خودم مینویسم .... ۱* از سر شوخی مادرم را به پشت می گیرم و می برم .... سه گام ... و گریه سر می دهم .... -- چه سبک است ... ۲* توفان سر رسید و یک شبه ... خاکریزی بلند ساخت ... گور کیست این ؟ ... ۳* از پنجره ی قطار ، آن دورها در شمال ... نمایان می شوند کم کم تپه های زادگاهم ... یقه ی پیراهنم را صاف می کنم ...... از « ایشیکاوا تاکوبو »...۴* آسمان بلند ... سر شاخه های پیچک جای چسبیدن ندارند ... از « تاکاهاما کیوشی » ...۵* شاهکار می نویسد شوهر و زن خیاطی همسایگان می کند ... از « کارای سن ریو » ... ۶* آه از این دنیای پر مشغله !... سه روز تمام ندیده ام شکوفه ای گیلاس ... از « اوشیما ریوتا » ... ۷* باران بهاری ؛ حرف می زنند و می روند ... کلاه حصیری و چتر ... از « یوسا بوسون » ... ۸* بهار ... تپه ای بی نام ... پوشیده در مه صبحگاه ... از « ماتسوئو باشو » ...