ای کاش می توانستم ... خون رگان خود را ... من ... قطره ،قطره ، قطره بگریم ... تا باورم کنند ... ای کاش می توانستم ... یک لحظه می تونستم ای کاش ... بر شانه های خود بنشانم ...
این خلق بی شمار را ... گرد حباب خاک بگردانم ... تا با دو چشم خویش ببینند که « خورشید » شان کجاست و باورم کنند ... ای کاش می توانستم ! ... ( با چشم ها /مرثیه های خاک/ا.بامداد )
خوشحال می شوم لینک وب مرا در وبلاگت قرار دهی تامن
هم این کار را کنم.
آدرس وبلاگتون رواشتباه وارد کردید ...
سلام. وبلاگ قشنگی دارید. وبلاگ بندرعباس سیتی آپدیت شد.
بندرعباس سیتی !!!!! چه ترکیب غریبی ...داستان های قشنگی می نویسی ...
با درود به شما
من شاهرخ بنیاد از وبلاگ آزادی هستم
اطلاعات مربوط به پخش فیلم حراج دختران و پسران ایرانی در دبی هم اکنون بروی وبلاگ آزادی درج شده است
حتما" ببینید : www.topiran.blogspot.com
ba salam
man shahrokh bonyad az webloge AZADI
pakhshe filme haraje dokhtaran va pesaran irani dar dubai
ham aknoon dar webloge AZADI
hatman bebinid
www.topiran.blogspot.com
شما اگه این همه ادعاتون میشه که ایران رو دوست دارید باید یه کاری هم در جهت رسیدن به هدفتون بکنید ... تخریب ایران به نفع هیچ کس نیست ... حرف زدن درباره ی آزادی خیلی آسونه ... هر وقت عمل کردی اونوقت بیا ...
و این بامداد به چه ها که فکر نمی کرد . به اینکه این خلق را به خورشیدشان برساند . و من می گویم خورشید را نشانمان داد . ما برای رسیدن چه می کنیم ....؟ ما چه می کنیم ...؟
بنام خدا .سلام بر شما .... چقدر و ب لاگ زیبا و صد البته نو شته های زیبا تری دارید ........ان شاء الله همیشه مو فق و مو ید باشید .یا حق
انشاءالله!
باران...
خورشیدکم را گم کرده ام!
ای کاش کسی بود تا راه را نشانم دهد...
من خواب دیده ام که کسی می آید
من خواب ستاره ی قرمز دیده ام
و پلک چشمم هی می پرد
و کفش هایم هی جفت می شوند
و کور شوم اگر دروغ بگویم
من خواب آن ستاره ی قرمز را
وقتی که خواب نبوده ام دیده ام
کسی می آید
کسی می آید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچ کس نیست
« فروغ فرخزاد»
بعضی وقتا آدما اونقدر کور میشن که حتی خورشید رو هم نمی بین.شایدم خورشید تقلبی زیاد شده. راستی خورشید من کجاست؟!
ممنون که سر میزنی و تشویق میکنی برای نوشتن.سرم کمی شلوغه.
ای کاش می توانستم
چی شده؟
چرا داغونی؟
من حالم خوبه ...فراموش کن... الان ساعت ۰۰:۱۷ است ..
هوا تاریک ... همه جا ساکت ...
اگر که بیهوده زیباست شب
برای چه زیباست شب
برای که زیباست شب!
دلتنگیهایت را
میسرایی در باد
فردا، بیدها
به بار مینشینند.
دوست عزیز برام کامنت گذاشته بودی که هر چیزی رازی داره دوست دارم بدونم به دنبال کشف راز ها هستی یا نه؟و در آخر حیف که با وبلاگت دیر آشنا شدم و دیگه فرصت زیادی ندارم.
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است که در اندوه گل سرخ شناور باشیم
این متن رو که می خوندم صدای شاملو توی گوشم بود. یعنی با صدای اون خوندم. نه با صدای خودم و چقدر قشنگ خونده این شعر رو.
کجایی٬ چرا چیزی نمی گی؟
مردای مست کوچه تو جیب شون کلوچه
تلو تلو می خوردن از پیچ و تاب کوچه
آی آدمای مرده٬ ترس دلهاتون رو برده
پس چرا ساکت هستین؟ سگ دلهاتون رو خورده
چه بگویم ؟ سخنی نیست