توی بینش پیش دانشگاهی یه درسی می خوندیم ( یا بعدا می خونید ) درباره ی علل طولی .. که تمام افعال ما در طول اراده ی خداونده ... که وقتی چوب می سوزه هم آتش اثر می کنه و هم خدا ... که وقتی خونین شهر میشه خرم شهر این کار رو خدا کرده ... ظالمانه تر از این جمله چیزی تو عمرم نشنیدم ... یعنی انکار اون همه شجاعت ... انکار اون همه ایستادگی ... اون همه خون ریخته شده ... یعنی انکار وجود اون همه جوونی که الان دیگه به جز یه عالمه خاطره و یه تیکه سنگ دیگه هیچی نیستند ... یعنی انکار ۴۵ روز رهایی بخش ... یعنی انکار « محمد جهان آرا » ... خرمشهر رو ما آزاد کردیم در طول اراده ی خدا ...
سلام
حرف شما درست است تغرییبا میشه گفت که شبیه این ضرب المثل است از تو حرکت از خدا برکت هر دو در این پیروزی سهیم هستند اگه خون این شهیدان جوان نبود خرمشهر آزاد نمی شد.
تقریبا !!!
سلام.
وبلاگ قشنگی داری.
موفق باشی
جالبه ... اسمتون مرد یخیه و اسم وبلاگتون ....!!!!
ما آزاد شده ایم... آزاد از آزادی
گاه آن چه ما را به حقیقت می رساند
خود از حقیقت عاری است
....
توهین نکن
من توهین نکردم ...شما اگه مشکلی نداشتید آدرس وبتون رو میگذاشتید تا بقیه بخونند
تـو خطوط شباهت را تصویر کن :
آه و آهن و آهکِ زنـده
دود و دروغ و درد را .
…
تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید
…
ما نگفتیم
تو تصویرش کن !
عمریست تصور می کنیم ...کاش میشد زیستن را هم تصور کرد
در مورد نظری که برای پشت یک سوم نوشتی باهات موافقم. این خاصیت ماس ایرانیهاست که برای قبول کردن و رد کردن هر چیزی شدیدا جوش میاریم. شما حرص نخور. بی خیال...
چشم
همیشه بعضی مفاهیم و جملات دستاویز سو استفاده های آدم های بد شده...راست می گی بعضیا با تکیه بر اینکه همه کار از خداست خیلی ها رو کم رنگ و خودشونو پررنگ کردن.....در حالیکه این مفهوم درسته ولی استفاده ای که ازش میشه بده......برام نوشته بودی بگم ..چطوری بگم ..چی بگم ..کلیت آسونه ولی تو عمل که می خوای انجام بدی اصلا نمی دونی باید از کجا شروع کنی اونم در رابطه با کسی که اصلا راه نمی ده بری باهاش حرف بزنی
مهم نیست تو چه جوری بگی ... اینو مطمئن باش ... اون هر جوری که خودش دلش بخواد بر داشت میکنه .. صادق باش اون موقع همه چیز حل میشه ( مرکز مشاوره راه انداختم !!!)
سلام.
هستم. یعنی احتمالا هستم
:)
خدا کنه مشکلی نداشته باشی ...
باران...
دیشب که برای چند دقیقه ی کوتاه که از باران بهاری لبریز شده بودم یاد تو افتادم!
همیشه شاد باشی!
شادم کردی که دوباره اومدی ... تو هم مثل صادق .. از روی عادت اسم وبلاک رو هم میگذاری امید.ارم دوباره بنویسی ... امیدوارم اطلاع ثانوی تو زودتر برسه