برخی به پدیده ها ، آن چنان که هستند که می نگرند و می پرسند : چرا ؟ ... من به پدیده هایی که هرگز نبوده اند می اندیشم و می پرسم : چرا نه ؟ .... « جرج برنارد شاو »
درود بر تو ای باران به خاطر این دقت! هرگز از مرگ نهراسیدم............................. کار سختی نیست فقط نباید زیاد بهش فکر کنی. یعنی نباید به هیچ چیز فکر کنی اونوقت خیلی دوست داشتنی میشه مرگ رو می گم!
دیگر نیندیشیدن ... آنگاه دیگر فرقی نیست میان من و کلاغ ...مرگ را به مرگیه بدون اندیشه ترجیح میدهم ...
همین خط های کوتاه کافی اند. همین چیزهای زیبا. مگر امتحان نکردی؟ به جای فکر کردن، به این چیز های زیبا نگاه کن. و بعد شب ساعت ۹:۳۰ بخواب. صبح هم دیرتر از ۶ بلند نشو. خوب... اگر این طور است، پس، چرا که نه؟! بعد آن وقت می شود برای گفتن و نوشتن چند خط بیشتر از چند دقیقه مزاحم نشد. دیدی بعضی چه سریع می نویسند... صریح؟
ba salam
az webloge shoma didan kardam ... omidvaram movafagh baashid azizam
Daneshjooian ra hemayat konid
ma piroozim chon hagh ba mast
be webloge man biaeed
address man ast : Www.iran57.blogspot.com
e-mail : iran57@mexmail.com
montazeretan hastam .... be omide azadi ye iran khodahafez
با سلام
دوست عزیز از وبلاگ شما دیدن کردم امیدوارم که در هدفتان موفق و پیروز باشید
لطفا" شما هم به وبلاگ من بیایید و نظرتان را بگویید آدرس من و ایمیل من هست : www.iran57.blogspot.com ******** iran57@mexmail.com
منتظر پیامتان هستم خداحافظ
امیدوارم دیگه ادم هایی مثل شما برای من ارزوی موفقیت نکنند ...
سلام. ما که اصلا اندیشیدن نمی دونیم چیه :)
درود بر تو ای باران به خاطر این دقت!
هرگز از مرگ نهراسیدم.............................
کار سختی نیست فقط نباید زیاد بهش فکر کنی. یعنی نباید به هیچ چیز فکر کنی اونوقت خیلی دوست داشتنی میشه مرگ رو می گم!
دیگر نیندیشیدن ... آنگاه دیگر فرقی نیست میان من و کلاغ ...مرگ را به مرگیه بدون اندیشه ترجیح میدهم ...
back to english era, sorry
chetori? khob? saz oo barg e khastegii oo na omidi bardashteh bodi
nakoneh az emtehana ha khasteh shodi? fasle emtehan hast digeh
be nazaram hemingway migeh ke "donia arzesh e inoo dareh ke
barash bejangi" albateh man jomleh ye ghabli shoo sansor kardam
(:
من امتحان ندارم ...
مرسی سر زدی
چشمها را باید شست،
جور دیگر باید دید.
واژهها را باید شست.
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد...
نگریستن به چیزی که نبوده؟!
شاید اون منم ،پس چرا نه؟!
همین خط های کوتاه کافی اند. همین چیزهای زیبا. مگر امتحان نکردی؟ به جای فکر کردن، به این چیز های زیبا نگاه کن. و بعد شب ساعت ۹:۳۰ بخواب. صبح هم دیرتر از ۶ بلند نشو. خوب... اگر این طور است، پس، چرا که نه؟!
بعد آن وقت می شود برای گفتن و نوشتن چند خط بیشتر از چند دقیقه مزاحم نشد. دیدی بعضی چه سریع می نویسند... صریح؟
چرا که نه؟!
چه خوب!