برای تو و خویش ...


شنبه

یکشنبه

دوشنبه

سه شنبه

چهار شنبه

پنج شنبه

جمعه

شنبه

یکشنبه

دوشنبه

...

...

شنبه

یکشنیه

...

...

...

 

 

«این چنین می گذرد ؛

                            روز و روزگار من !

 

من روز را دوست دارم  
                                   ولی ٬

                                      از روزگار می ترسم!»*


*:حسین پناهی


نظرات 6 + ارسال نظر
البرز چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:13 http://taroot.persianblog.com

خیلی قشنگ بود... خدا بیامرزدش !! موفق باشی

پیر چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 11:49 http://davaran.blogsky.com

ساقیا امدن عید مبارک بادت ...

صادق چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 14:00 http://restart.blogsky.com

پس این‌ها، همه، اسمش زندگی است
دلتنگی‌ها، دل‌خموشی‌ها، ثانیه‌ها، دقیقه‌ها
حتی اگر تعدادشان به دو برابر آن رقمی که برایت نوشته‌ام، برسد

ما زنده‌ایم چون بیداریم
ما زنده‌ایم چون می‌خوابیم

و رستگار و سعادتمندیم
زیرا هنوز بر گستره‌ی ویرانه‌های وجودمان، پانشینی
برای گنجشک عشق باقی گذاشته‌ایم

خوشبختیم
زیرا هنوز صبح‌هامان، آذین ملکوتی بانگ خروس‌هاست
سروها، مبلغین بی‌منت سرسبزی‌اند
و شقایق‌ها، پیام‌آوران آیه‌های سرخ عطر و آتش
برگچه‌های پیاز، ترانه‌های طراوتند

و فکر من!
واقعا فکر کن که چه هولناک می‌شد اگر از میان آواها
بانگ خروس را برمی‌داشتند
و همین طور ریگ‌ها
و ماه
و منظومه‌ها

ما نیز باید دوست بداریم ... آری باید
زیرا دوست داشتن، خال با روح ماست
بر می‌گردم
با چشمانم
که تنها یادگار کودکی منند
آیا مادرم مرا باز خواهد شناخت؟

«حسین پناهی»

بانوی اردیبهشت پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 19:35 http://banoyeordibehesht.persianblog.com

سلام دوست من...متاسفم که با این همه تاخیر به وبلاگت امدم

سجاد شنبه 23 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 06:36 http://paknevis.com/weblog

سلام. من از روز و روزگار؛ هردو می ترسم.

زمستانه شنبه 23 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 14:05

روزی روزگاری ما خاک ما هیچ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد