سایبان آرامش ما ، ماییم !

 

من از مصاحبت آفتاب می آیم ،
                                             سایه کجاست ؟ 



* سهراب سپهری / بابل / ۱۳۴۵
نظرات 5 + ارسال نظر
بارکد جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 14:26 http://barcode.blogsky.com

یه چیزی نوشتم ولی پاک کردم...دوباره یه چیزه دیگه نوشتم اون رو هم پاک کردم...صبر می کنم ببینم برداشت بقیه چیه؟؟!...شاید هیچ کدومشون مثه برداشت من نباشه..اون وقت من تابلــو می شم ...
خواهی نشوی همرنگ..رسوای جماعت شو!

صادق جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 20:50 http://restart.blogsky.com

از شب ریشه سرچشمه گرفتم، و به گرداب آفتاب ریختم.
بی پروا بودم: دریچه‌ام را به سنگ گشودم.
مغاک جنبش را زیستم.
هشیاری‌ام شب را نشکافت، روشنی‌ام روشن نکرد:
من ترا زیستم، شبتاب دوردست!
رها کردم، تا ریزش نور، شب را بر رفتارم بلغزاند.
بیداری‌ام سر بسته ماند: من خوابگرد راه تماشا بودم
و همیشه کسی از باغ آمد، و مرا نوبر وحشت هدیه کرد.
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت،
و کنار من خوشه راز از دستش لغزید.
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ،
من ماندم و همهمه آفتاب.

و از سفر آفتاب، سرشار از تاریکی نور آمده‌ام:
سایه‌تر شده‌ام
و سایه‌وار بر لب روشنی ایستاده‌ام.

«سهراب سپهری»

ع.ش.ق شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 17:32 http://einshinghaf.persianblog.com

دل دریایی سهراب پر از مهر تو باد...

ــــــــــــــــ** دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 14:27 http://www.breakdown.blogsky.com


saye oon jayee ye ke hich vaght hich kass negah nemikone...dorost zire pahamoon..makhsoosan vaghty a zaftab biaim..saye faghat mitoone oonja bashe..

منصور دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 22:39 http://toranj

من در سایه ی آفتاب زندگی میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد