در عمق نفس های این روح پاره پاره ساعات غربتم واگن هایی را به هم بسته اند! هر روز می روند و می آیند، می روند و می آیند ...
در ایستگاه ِ انتظار، در ایستگاه ِ وداع، درهای بی قرار به رویم باز و بسته می شوند ... تا به اندوهی چیره می شوم صد اندوه دیگر سر بر می کنند! این غربت چه تونل ناتمامی است! کجا می برد مرا؟ فانوس نگاهم رو به خاموشی است و او همچنان مرا می برد، می برد، می برد ...
به خیابان بودن زندگی که نمیشود کر کرد ... زندگی همانیست که ما خواسته ایم حتی اگر هر لحظه به کوییم که این نبوده است ان چیزی که ما خواسته ایم ... خوبه حداقل بعد از یک ماه چیزی نوشتی تا ما بفهمیم که سالمی(این سالم بودن هم جای شبه دارد) ... همین خودش خوشحال کننده است البته نه برای تو ... امیدوارم یاد بیاد زمانی رو که تقربا هر روز مینوشتی و حتی بعضی روز ها دو سه تا پست داشتی .یادت هست ؟ به هر حال قدیم ها همه مان حال بهتری داشتیم ... زندگی اگر هم خیابان دراز باشه این خیابون که همین جوری توی خلا نیست ... دور بر این خیابون چیه ؟ خالیه ؟ ... نمیشه تصور کرد .. حتی اگه ته هم نداشته باشه ... زت زیاد
چون می خوام تعداد کامنت هام بره بالا اینجا جواب میدم !!!!! اولا علیک سلام من حالم کاملا بده ! شک نکن ! همون قدیم هایی که شما میگی من یه ژست نوشتم با این مضمون که : یادم باشد حالم که کاملا خوب شد لباسی سیاه بپوشم در عزای دیوانگی ! جهت اطلاع بنده هنوز لباس سیاه نپوشیدم !
بعدم اینکه اون قسمت اول نوشته ی بنده که برای شما شبهه ایجاد کرده خطاب به بلاگ اسکای بود وگرنه بنده فعلا تازه داره از زندگی کردن خوش میاد !
آخرم اینکه اون قسمت دوم هم برای این شعر هست :
تو باشی باران باشد و یک خیابان بی انتها به دنیا می گویم خداحافظ !
سلام : ...در پس تمامی نوشته هاتون فلسفه ای رودیدم که شما رو بی نیاز از تعریف و تمجید میکنه... نگاه متفاوت شما رو خیلی پسندیدم..... نمیدونم !؟..اینی که میگم درسته یا نه : اما طراوت و تازگی نوشته هاتون همراه با پختگی کلامتون یه جور معما ست واسه من..! کاش یه دو جین از شما بیشتر داشتیم. (ببخش...هرکاری کردم نقدت کنم نشد....و نتونستم ازت تعریف نکنم) در هر حال: .شاد باشی.
سلام ... چه عجب ... از برو بچ قدیم یکی ما را یادش بود ... در ضمن : زندگی یک خیابان دراز است ... یک طرفه ... اخرش بن بست است ... ــــــــــــــــــــــــــــــ البته نظر منه ؛)... شاد باشی و موفق .
حالا اگر با سه چهار بار سر زدن به وبلاگ شما میشم بر و بچ قدیم حرفی نیست .
سلام ممنون از اینکه ما رو هم قابل دونستید و سر زدید ان شاالله در آپ های بعدی عکس هایی راجع به موضاعتی کع گفته بودین میگذارم به وبلاگ اصلی ام هم اگه خواستی سر بزن www.mohajereshiraz.blogsky.com
زندگی سیبی ست گاز باید کند با پوست (سهراب سپهری) زندگی چیز خوبی ست با همه مشکلاتش. چون خدا به آفریدگانش چیزهای بد نمیدهد. هر چند ممکن است که ما از چیزهای خوبی که به ما میدهد خوب استفاده نکنیم.... از این که سر زدید ممنون
از جمله ی رفتگان این راه دراز باز آمده ای کو که به ما گوید راز ؟
حالا کجاش رو دیدی ؟ دست انداز داره ! پلیس داره ٬ تابلوهای راهنمایی غلط داره ٬ چراغ قرمز داره ٬ راه بسته میشود ٬دل خسته میشود ٬ «حالاراه تو دوره دل من چه صبوره »میشود...
من پلیسش رو چراغ قرمزش رو ... تابلو های غلطش رو ... همه رو دوست دارم ! به قول داونه : ما بیدی نبیدیم به این بادا بلرزیم ! اولین باره از یه همچین شخصیت معظمی نقل قول می کنما !
من ، شاخه نزدیک ! از آب گذشتم ، از سایه بدر رفتم. رفتم ، غرورم را بر ستیغ عقاب- آشیان شکستم و اینک ، در خمیدگی فروتنی، به پای تو مانده ام. خم شو ، شاخه نزدیک!
نمی تونم نمی تونم خنده کنم دلم رو از خوشی ها آکنده کنم آخه تنهام آخه تنهام یه آشنا سنگ صبور یه کس می خوام دیگه دارم خفه میشم نفس میخوام آخه تن هام آخه تنهام توی دل صحرا تو عمق دریا پی تو می گشتمو ندیدمت تو خط کتابت توی تبو تابا پی تو می گشتمو ندیدمت تااین که دو نستم دنباله تو باید با چشمای دل میگشتم راه تو خدا جون ساحل امید منه و من دنباله یه ساحل میگشتم آره دیگه دونستم که تو کس نیستی نفس نییستی نه هوس نیستی همه جا هسی و اینجا نیستی آره دیگه دونستم که تو کس نیستی نفس نییستی نه هوس نیستی همه جا هسی و اینجا نیستی رمز امیدی صبح سپیدی عشقو نویدی خدا جون زنده ی هر دم فقط تویی تو کلید قفل این زندون......
من نفر ۲۰۶۸۹ امین نفر شدم. چیکار باید بکنم ؟! آپ دیت بفرمایین لطفا... من میگم :آدم باید در این «خیابان دراز زندگی» مشغول قدم زدن باشه و تماشای ویترین مغازه ها. موافقین؟
در مورد متن : من از جاده های دراز و بی انتها خوشم می آد .. فقط دو طرفه باشه ... :) .. ! مثه اینکه همه اعلام می کنن نفر چندم شدن !! .. خب .. منم شدم ۲۲۰۴۲ ... یه ذره زیادی رونده !:))
امروز بعد از مدتهای زیادی رفتم سراغ وهم سبز .می خواستم قالبشو برای مقایسه با یه جای دیگه ببینم. وقتی نظرات رو هم باز کردم دیدم چقدر نظر جدید گذاشته بودی ومن ندیده بودم. وسوسه نوشتنی اومد تو اون صفحه که نگو. خصوصیت دیده شدن وخوانده شدن .مورد توجه بودن حتی در این فضای بس مجازی .به قول دوستی ادمها تو دنیای واقع گاه برای هم مجازیند چه برسد به این فضا. دیشب با هات حرف زدم وگفتی که فعلا نمی نویسی والان که اومدم کثل گذشته ها یاد اون فضا وحسها افتادم .
داشتم نوشته های قبلی شما رو می خوندم. یه سری هم به آرشیو زدم. حیف نیست این قلم در محاق باشد؟ پرده بگردان و بزن ساز نو البته شاید شلوغی سر و بی حوصلگی و ....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام خوبی ....ای بابا این حرفا چیه خدا نکنه...
در عمق نفس های این روح پاره پاره
ساعات غربتم
واگن هایی را به هم بسته اند!
هر روز می روند و می آیند،
می روند و می آیند ...
در ایستگاه ِ انتظار،
در ایستگاه ِ وداع،
درهای بی قرار به رویم باز و بسته می شوند ...
تا به اندوهی چیره می شوم
صد اندوه دیگر سر بر می کنند!
این غربت چه تونل ناتمامی است!
کجا می برد مرا؟
فانوس نگاهم رو به خاموشی است
و او همچنان مرا می برد،
می برد،
می برد ...
«شیرکو بی کس»
به خیابان بودن زندگی که نمیشود کر کرد ...
زندگی همانیست که ما خواسته ایم حتی اگر هر لحظه به کوییم که این نبوده است ان چیزی که ما خواسته ایم ...
خوبه حداقل بعد از یک ماه چیزی نوشتی تا ما بفهمیم که سالمی(این سالم بودن هم جای شبه دارد) ... همین خودش خوشحال کننده است البته نه برای تو ...
امیدوارم یاد بیاد زمانی رو که تقربا هر روز مینوشتی و حتی بعضی روز ها دو سه تا پست داشتی .یادت هست ؟
به هر حال قدیم ها همه مان حال بهتری داشتیم ...
زندگی اگر هم خیابان دراز باشه این خیابون که همین جوری توی خلا نیست ... دور بر این خیابون چیه ؟ خالیه ؟ ... نمیشه تصور کرد .. حتی اگه ته هم نداشته باشه ...
زت زیاد
چون می خوام تعداد کامنت هام بره بالا اینجا جواب میدم !!!!!
اولا علیک سلام
من حالم کاملا بده ! شک نکن !
همون قدیم هایی که شما میگی من یه ژست نوشتم با این مضمون که : یادم باشد حالم که کاملا خوب شد لباسی سیاه بپوشم در عزای دیوانگی !
جهت اطلاع بنده هنوز لباس سیاه نپوشیدم !
بعدم اینکه اون قسمت اول نوشته ی بنده که برای شما شبهه ایجاد کرده خطاب به بلاگ اسکای بود وگرنه بنده فعلا تازه داره از زندگی کردن خوش میاد !
آخرم اینکه اون قسمت دوم هم برای این شعر هست :
تو باشی
باران باشد
و یک خیابان بی انتها
به دنیا می گویم خداحافظ !
سلام :
...در پس تمامی نوشته هاتون فلسفه ای رودیدم که شما رو بی نیاز از تعریف و تمجید میکنه...
نگاه متفاوت شما رو خیلی پسندیدم.....
نمیدونم !؟..اینی که میگم درسته یا نه :
اما طراوت و تازگی نوشته هاتون همراه با پختگی کلامتون یه جور معما ست واسه من..!
کاش یه دو جین از شما بیشتر داشتیم.
(ببخش...هرکاری کردم نقدت کنم نشد....و نتونستم ازت تعریف نکنم)
در هر حال:
.شاد باشی.
شما لطف دارید . ممنون .
سلام ... چه عجب ... از برو بچ قدیم یکی ما را یادش بود ... در ضمن :
زندگی یک خیابان دراز است ...
یک طرفه ...
اخرش بن بست است ...
ــــــــــــــــــــــــــــــ
البته نظر منه ؛)... شاد باشی و موفق .
حالا اگر با سه چهار بار سر زدن به وبلاگ شما میشم بر و بچ قدیم حرفی نیست .
ولی چرا شما به همون بر و بچ سر نمی زنید ؟
از دیگران شکوه آغاز می کنیم
که ترکم گفته اند .
آغاز جدا سری شاید
از دیگران نبود !
هفتمین نظر برای من.بازم تنها وجود قابل اعتماد من بودم.زندگی هم زندگیه دیگه.
سلام
ممنون از اینکه ما رو هم قابل دونستید و سر زدید
ان شاالله در آپ های بعدی عکس هایی راجع به موضاعتی کع گفته بودین میگذارم
به وبلاگ اصلی ام هم اگه خواستی سر بزن
www.mohajereshiraz.blogsky.com
زندگی سیبی ست گاز باید کند با پوست (سهراب سپهری)
زندگی چیز خوبی ست با همه مشکلاتش. چون خدا به آفریدگانش چیزهای بد نمیدهد. هر چند ممکن است که ما از چیزهای خوبی که به ما میدهد خوب استفاده نکنیم....
از این که سر زدید ممنون
از جمله ی رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید راز ؟
خیلی از پیغامت متشکرم. لذت بردم. همین طور از این پستت. ما همدیگر را می شناسیم.
منظورتون رو از ما همدیگر رو می شناسیم متوجه نشدم !
در عالم واقع یا دنیای مجاز ؟
بابت لطفتون هم سپاسگزار !
میمیرد و زنده میشود ...
حالا کجاش رو دیدی ؟ دست انداز داره ! پلیس داره ٬ تابلوهای راهنمایی غلط داره ٬ چراغ قرمز داره ٬ راه بسته میشود ٬دل خسته میشود ٬ «حالاراه تو دوره دل من چه صبوره »میشود...
من پلیسش رو چراغ قرمزش رو ... تابلو های غلطش رو ... همه رو دوست دارم !
به قول داونه : ما بیدی نبیدیم به این بادا بلرزیم !
اولین باره از یه همچین شخصیت معظمی نقل قول می کنما !
سلام
چقدر ظاهر وبلاگت قشنگه
چه با سلیقه ای
متنات هم قشنگه
منم گاهی وقتا یه حسی شبیه این پیدا میکنم:
اینکه اصلا دلم نمیخواد زنده باشم....
البته من فعلا دلم می خواد زنده باشم ! اون قسمت اول خطاب به این بلاگ اسکای بود !
ظاهر قشنگ وبلاگ هم زحمت صادق عزیز هست !
همون زمانی که درست کردند ما کلی تشکر کردیم ازشون ! بازم دستشون درد نکنه !
آسمان باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها باشد
به دنیا می گویم خداحافظ ...
مطلب جدید؟
خوشم میاد ! روحیه بالا !
سلام
چقدر اینجا بارونی و قشنگه ..
حال و هواش به ادم می چسبه
دل نهم زبی شکیبی با فسون خود فریبی
نه همزبان درد اگاهی که ناله ای خرد با اهی
وای از این بی همرازیها خدایا
نفر ۲۰۰۰۷ من شدم. حیف شداااااا ! میخواستم ۲۰هزارمی بشم. حالا چیکار کنم؟!! : دی
شما چه ۲۰۰۰۰ بشی چه ۲۵۴۸۷ ما شما رو قبول داریم !
نه لب گشایدم از گل نه دل کشدم به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
من ، شاخه نزدیک !
از آب گذشتم ، از سایه بدر رفتم.
رفتم ، غرورم را بر ستیغ عقاب- آشیان شکستم
و اینک ، در خمیدگی فروتنی، به پای تو مانده ام.
خم شو ، شاخه نزدیک!
نمی تونم نمی تونم خنده کنم دلم رو از خوشی ها آکنده کنم آخه تنهام آخه تنهام
یه آشنا سنگ صبور یه کس می خوام
دیگه دارم خفه میشم نفس میخوام آخه تن هام آخه تنهام
توی دل صحرا تو عمق دریا پی تو می گشتمو ندیدمت
تو خط کتابت توی تبو تابا پی تو می گشتمو ندیدمت
تااین که دو نستم دنباله تو باید با چشمای دل میگشتم
راه تو خدا جون ساحل امید منه و من دنباله یه ساحل میگشتم
آره دیگه دونستم که تو کس نیستی نفس نییستی نه هوس نیستی همه جا هسی و اینجا نیستی
آره دیگه دونستم که تو کس نیستی نفس نییستی نه هوس نیستی همه جا هسی و اینجا نیستی
رمز امیدی صبح سپیدی عشقو نویدی خدا جون
زنده ی هر دم فقط تویی تو کلید قفل این زندون......
اینکه میگن یارو خیابون متر میکنه یا مثلن مگه راه قرض داری یعنی چی !؟
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ میداد
ما ندانستیم و صلح انگاشتیم
... همچنان که در "تو"؟
باور نمی کنم.
زندگی شاید یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد........پیش منم بیاید....خوشحال میشم......
دنیایی که تغییر کرده
بعد سالها
آخ که چه جورم مرده
من نفر ۲۰۶۸۹ امین نفر شدم. چیکار باید بکنم ؟!
آپ دیت بفرمایین لطفا...
من میگم :آدم باید در این «خیابان دراز زندگی» مشغول قدم زدن باشه و تماشای ویترین مغازه ها. موافقین؟
سلام. اینجا هر کی میاد باید بگه چندمه؟ ۲۰۸۱۶! شور زندگی و شوق بودن؛ موج میزند؛ گرنه لحظه ای درنگ آن؛ روح من به عرش می برد :)
خیابان دراز بی انتها رو ترجیح میدم به یک کوچه بن بست که تق بخوری به آخرش!
صفحات خوبی دارید. داستان گدای نجیب محفوظ من رو به صفحه ی شما رسوند خوشحال میشم به من هم سر بزنید.
نمینویسید؟؟؟؟؟؟؟
یه خیابون بی سر و ته!!! با ترافیک وحشتناک آدمهایی که بعضا دوستشون نداریم
راههای دیگه ای هم هست ای مغرور
در مورد متن :
من از جاده های دراز و بی انتها خوشم می آد .. فقط دو طرفه باشه ... :) .. !
مثه اینکه همه اعلام می کنن نفر چندم شدن !! .. خب .. منم شدم ۲۲۰۴۲ ... یه ذره زیادی رونده !:))
می خواهید رکورد تعداد نظرات برای یک پست رو بزنید؟!
یا الله...
امروز بعد از مدتهای زیادی رفتم سراغ وهم سبز .می خواستم قالبشو برای مقایسه با یه جای دیگه ببینم. وقتی نظرات رو هم باز کردم دیدم چقدر نظر جدید گذاشته بودی ومن ندیده بودم. وسوسه نوشتنی اومد تو اون صفحه که نگو. خصوصیت دیده شدن وخوانده شدن .مورد توجه بودن حتی در این فضای بس مجازی .به قول دوستی ادمها تو دنیای واقع گاه برای هم مجازیند چه برسد به این فضا. دیشب با هات حرف زدم وگفتی که فعلا نمی نویسی والان که اومدم کثل گذشته ها یاد اون فضا وحسها افتادم .
داشتم نوشته های قبلی شما رو می خوندم. یه سری هم به آرشیو زدم. حیف نیست این قلم در محاق باشد؟
پرده بگردان و بزن ساز نو
البته شاید شلوغی سر و بی حوصلگی و ....