آخرین برگ سفر نامه ی باران این است ... که زمین چرکین است ... « شفیعی کدکنی »
نظرات 8 + ارسال نظر
قلب یخی پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:40 http://iceheart.blogsky.com

دوست عزیز موفق باشی.

صادق پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:31 http://restart.blogsky.com

هنوزم میشه عاشق شد و از ستاره مایوس نشد ...

من پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 14:23

جواب نظرت در وبلاگ: حسرتی نیست...

اما تو از بین این همه شعر های لطیف کدکنی در مورد باران٬ این رو انتخاب کردی! دلیلش رو میشه حدس زد البته. اما حسرتی مباد تو را اگر دردی در دل و غمی بر دوش داری.

چون دلیلش رو می دونی دیگه نمی گم ...

من پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 15:58

اگه به ¤حدس¤ ی که من می زنم اعتقاد داری٬ حرفی نیست.

اگه خیلی مهمه تو حدست رو بگو من بگم درسته یا نه ...

مریم پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 19:06 http://lahzeh.blogsky.com

سفرنامه ی باران لطیف ترین و زیباترین سفرنامه ی دنیاست!

الهام پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 22:47 http://vahmesabz.blogsky.com

ممنون از لطفت زیادت عزیز. من گاهی به وبلاگت سر می زنم اولین بار هم از ایه های زمینی امدم جایی که خوب زمانی از انجا به بیشتر وبها سر می زدم و بعد هم در باز خوردهای گاهی به اسمان نگاه کن می دیدمت . همیشه موفق باشی وسبز.

هامون جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:45 http://shouka.blogsky.com

خب!
بشوی!
بشوی اين جاودان چرکينی تلخ را
تا
خود
جاودان شوی...

پیمان جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 16:55 http://sandali.blogsky.com

سلام دوست من :
ممنون از اینکه به وبلاگ من سر زدی . وبلاگتو خوندم .خیلی حرفاتو دوست دارم فکر کنم خیلی اهل ادبیات باشی....در هر صورت موفق باشی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد