خرمشهر را ... آزاد کرد ...

توی بینش پیش دانشگاهی یه درسی می خوندیم ( یا بعدا می خونید ) درباره ی علل طولی .. که تمام افعال ما در طول اراده ی خداونده ... که وقتی چوب می سوزه هم آتش اثر می کنه و هم خدا ... که وقتی خونین شهر میشه خرم شهر این کار رو خدا کرده ... ظالمانه تر از این جمله چیزی تو عمرم نشنیدم ... یعنی انکار اون همه شجاعت ... انکار اون همه ایستادگی ... اون همه خون ریخته شده ... یعنی انکار وجود اون همه جوونی که الان دیگه به جز یه عالمه خاطره و یه تیکه سنگ دیگه هیچی نیستند ... یعنی انکار ۴۵ روز رهایی بخش ... یعنی انکار « محمد جهان آرا » ... خرمشهر رو ما آزاد کردیم در طول اراده ی خدا ...
نظرات 9 + ارسال نظر
مصطفی یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:07 http://www.m-farahi.blogsky.com

سلام
حرف شما درست است تغرییبا میشه گفت که شبیه این ضرب المثل است از تو حرکت از خدا برکت هر دو در این پیروزی سهیم هستند اگه خون این شهیدان جوان نبود خرمشهر آزاد نمی شد.

تقریبا !!!

مرد یخی یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:56 http://girl.blogsky.com

سلام.
وبلاگ قشنگی داری.
موفق باشی

جالبه ... اسمتون مرد یخیه و اسم وبلاگتون ....!!!!

تاریک خانه یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 16:13 http://darkroom.blogsky.com

ما آزاد شده ایم... آزاد از آزادی

گاه آن چه ما را به حقیقت می رساند
خود از حقیقت عاری است
....

علی دنبه یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 19:46

توهین نکن

من توهین نکردم ...شما اگه مشکلی نداشتید آدرس وبتون رو میگذاشتید تا بقیه بخونند

صادق یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 19:50

تـو خطوط شباهت را تصویر کن :
آه و آهن و آهکِ زنـده
دود و دروغ و درد را .

تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید

ما نگفتیم
تو تصویرش کن !

عمریست تصور می کنیم ...کاش میشد زیستن را هم تصور کرد

من و بارون دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:14 http://man-o-baroon.blogsky.com

در مورد نظری که برای پشت یک سوم نوشتی باهات موافقم. این خاصیت ماس ایرانیهاست که برای قبول کردن و رد کردن هر چیزی شدیدا جوش میاریم. شما حرص نخور. بی خیال...

چشم

محسن دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:23 http://sheydayi.blogsky.com

همیشه بعضی مفاهیم و جملات دستاویز سو استفاده های آدم های بد شده...راست می گی بعضیا با تکیه بر اینکه همه کار از خداست خیلی ها رو کم رنگ و خودشونو پررنگ کردن.....در حالیکه این مفهوم درسته ولی استفاده ای که ازش میشه بده......برام نوشته بودی بگم ..چطوری بگم ..چی بگم ..کلیت آسونه ولی تو عمل که می خوای انجام بدی اصلا نمی دونی باید از کجا شروع کنی اونم در رابطه با کسی که اصلا راه نمی ده بری باهاش حرف بزنی

مهم نیست تو چه جوری بگی ... اینو مطمئن باش ... اون هر جوری که خودش دلش بخواد بر داشت میکنه .. صادق باش اون موقع همه چیز حل میشه ( مرکز مشاوره راه انداختم !!!)

من دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:34

سلام.

هستم. یعنی احتمالا هستم
:)

خدا کنه مشکلی نداشته باشی ...

مریم دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 13:45 http://lahzeh.blogsky.com

باران...
دیشب که برای چند دقیقه ی کوتاه که از باران بهاری لبریز شده بودم یاد تو افتادم!
همیشه شاد باشی!

شادم کردی که دوباره اومدی ... تو هم مثل صادق .. از روی عادت اسم وبلاک رو هم میگذاری امید.ارم دوباره بنویسی ... امیدوارم اطلاع ثانوی تو زودتر برسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد