کاش بر چیزی جز شعر و موسیقی عاشق نبودم ... کاش بر چیزی جز چشمان سخنگو و گیسوان معطر معتاد نبودم ... کاش عشق زمان به عدالت تقسیم می شد ... کاش دغدغه ای نداشتم جز گرفتگی ماه و آفتاب ... از « س.س.ه»
سلام ممنون که سرزدی و نظر دادی در مورد سوالت هم باید عرض کنم شاگردی که بیشتر بدونه...که دیگه..ادما از این وضعی که دارن نجات پیدا می کنن و ادم میشن کاش اون روز برسه من که منتظرم در ضمن اسم زیبایی داری شاد و سرافراز و پیروز باشی
سلام باران جان ! درست حدس زده بودی و درست تر فکر میکردی اصلا هم فکرهای قشنگت احمقانه نبود ... یک هندوانه مفلوک چه حرفی داره که بزنه جز چرت و پرت ؟ من جدی نمینویسم چون همه زندگی یه شوخیه ! شوخی که البته باید جدی گرفتش ! پس وقتی شوخی هارو جدی میگیری بقیه فکر میکنند که جدی میگی ! من یه مسخره دلقک بیشتر نیستم که خوشحال میشم باز بیام اینجا و باز هم تو به من سر بزنی زت زیاد
از خوندن مطالب شما لذت بردم ... یه دلقک جدی خیلی بهتر از یه جدیه دلقکه ... نه ؟
چشم ... الان خوندم در یه فرصت حتما یه کوچولو می نویسم ...ولی دلم می خواد این بحث تموم بشه ... ببخشید چون فونت من با فونت نظر خواهی وبلاگ شما فرق داره من مجبورم همین جا جواب بدم ... « موطن آدمی را بر هیچ نقشه ئی نشانی نیست ... موطن آدمی تنها در قلب کسانی ست که ... دوستش می دارند ...» در این مورد که کسانی که خارج از ایران هستند بحثی نیست که از شرایط داخلی اینجا خبر دارند و... ولی خودتون قبول دارید که « وصف العیش ، نصف العیش » ... ... من نگفتم کسانی که به فکر رنگ روژ لبشون هستند به فکر شاملو و ... نیستند ... ولی غالبا این طوره .... در مورد گروه سومی که شما گفتید ... ببینید شاید من نتونم به همه کمک کنم ... معل.مه « علی » اگه به فقرای کوفه کمک می کرد فقرای بصره هنوز بودند ولی دلیل نمی شه اگه آدم به همه نمی تونه کمک کنه همون یه ذره کاری هم که از دستش بر مید انجام نده ... من معتقدم هر کس به اندازه ی توانایی و موقعیت خودش باید کار خودش رو بکنه ... حداقل من ، خودم این طوری عذاب وجدان ندارم در آینده که کاری می تونستم بکنم ... ولی نکردم ... من همین قدر از دستم بر میاد که بیام اینجا به همون ۲ نفری که می خونند یاد آوری کنم که تو چه شرایطی هستیم ... که یادمون نره ... من نمی تونم برای ویرانی « آرامگاه ظهیر الدوله » کاری بکنم ... ( اگه می تونم بکنم شما به من بگید ) ... ولی میام می گم که اگه یکی کاری می تونه بکنه بگه ... همین ... در مورد خوشبختی و ... هم تو همه جا قانون « داروین » حاکمه ...« برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی ...که در نظام طبیعت ضعیف محکوم است » ... و کسانی این بین احساس خوشبختی می کنند که جزء اقویا هستند ... و من به این شکی ندارم که جزء ضعفا هستم ...... در مورد اسلام و ... هیچ بحثی نمی کنم چون از ۲ چیز مطمئنم ..۱. اینا هیچی از اسلام و دین نمی فهمند ...۲. من هم همین طور ... بابت اینکه جواب من رو دادید ممنون ... من اطلاعاتم اون قدری نیست که بتونم جوابگو باشم ... فقط در حد یک اظهار نظر شخصی بود ... همین ......
کاش بر چیزی جز زندگی عادت داشتیم...
هر چیزی وقتی عادت بشه لذتش رو از دست میده ... حتی زندگی ...حتی مرگ
ما کجا شریعتی کجا؟!
هبوط یعنی هبوط
سلام
ممنون که سرزدی و نظر دادی
در مورد سوالت هم باید عرض کنم شاگردی که بیشتر بدونه...که دیگه..ادما از این وضعی که دارن نجات پیدا می کنن و ادم میشن
کاش اون روز برسه
من که منتظرم
در ضمن اسم زیبایی داری
شاد و سرافراز و پیروز باشی
سلام
باران جان ! درست حدس زده بودی و درست تر فکر میکردی
اصلا هم فکرهای قشنگت احمقانه نبود ...
یک هندوانه مفلوک چه حرفی داره که بزنه جز چرت و پرت ؟
من جدی نمینویسم چون همه زندگی یه شوخیه ! شوخی که البته باید جدی گرفتش ! پس وقتی شوخی هارو جدی میگیری بقیه فکر میکنند که جدی میگی !
من یه مسخره دلقک بیشتر نیستم که خوشحال میشم باز بیام اینجا و باز هم تو به من سر بزنی
زت زیاد
از خوندن مطالب شما لذت بردم ... یه دلقک جدی خیلی بهتر از یه جدیه دلقکه ... نه ؟
مگه عاشق چه چیز دیگه‌ای هستی؟ اصلاً چیزی هست که ارزش دوست داشتن رو داشته باشه؟
شاید اما...
عنی من باور کنم تو عاشق هیچی نیستی ؟ی
...................!
ای کاش که من ......... کاش من ...... کاش شعر ......
کاش من ....................
آخرین برگ سفرنامه باران این است
که زمین چرکین است
کاش می شد که کسی پنجره را می فهمید
قفس و بال و پر زنجره را می فهمید
سلام
یه چیزی نوشتم توی وبلاگ ٬ لطفا نگاه کن.
چشم ... الان خوندم در یه فرصت حتما یه کوچولو می نویسم ...ولی دلم می خواد این بحث تموم بشه ... ببخشید چون فونت من با فونت نظر خواهی وبلاگ شما فرق داره من مجبورم همین جا جواب بدم ... « موطن آدمی را بر هیچ نقشه ئی نشانی نیست ... موطن آدمی تنها در قلب کسانی ست که ... دوستش می دارند ...» در این مورد که کسانی که خارج از ایران هستند بحثی نیست که از شرایط داخلی اینجا خبر دارند و... ولی خودتون قبول دارید که « وصف العیش ، نصف العیش » ... ... من نگفتم کسانی که به فکر رنگ روژ لبشون هستند به فکر شاملو و ... نیستند ... ولی غالبا این طوره .... در مورد گروه سومی که شما گفتید ... ببینید شاید من نتونم به همه کمک کنم ... معل.مه « علی » اگه به فقرای کوفه کمک می کرد فقرای بصره هنوز بودند ولی دلیل نمی شه اگه آدم به همه نمی تونه کمک کنه همون یه ذره کاری هم که از دستش بر مید انجام نده ... من معتقدم هر کس به اندازه ی توانایی و موقعیت خودش باید کار خودش رو بکنه ... حداقل من ، خودم این طوری عذاب وجدان ندارم در آینده که کاری می تونستم بکنم ... ولی نکردم ... من همین قدر از دستم بر میاد که بیام اینجا به همون ۲ نفری که می خونند یاد آوری کنم که تو چه شرایطی هستیم ... که یادمون نره ... من نمی تونم برای ویرانی « آرامگاه ظهیر الدوله » کاری بکنم ... ( اگه می تونم بکنم شما به من بگید ) ... ولی میام می گم که اگه یکی کاری می تونه بکنه بگه ... همین ... در مورد خوشبختی و ... هم تو همه جا قانون « داروین » حاکمه ...« برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی ...که در نظام طبیعت ضعیف محکوم است » ... و کسانی این بین احساس خوشبختی می کنند که جزء اقویا هستند ... و من به این شکی ندارم که جزء ضعفا هستم ...... در مورد اسلام و ... هیچ بحثی نمی کنم چون از ۲ چیز مطمئنم ..۱. اینا هیچی از اسلام و دین نمی فهمند ...۲. من هم همین طور ... بابت اینکه جواب من رو دادید ممنون ... من اطلاعاتم اون قدری نیست که بتونم جوابگو باشم ... فقط در حد یک اظهار نظر شخصی بود ... همین ......
کاشهای ادمی را پایانی نیست.
عشق تازه
حرف تازه
قصه ی تازه کجاست؟
موفق باشی. من از شعر زیاد خوشم نمیاد.!
ممنون.
آدم که صفحه رو نمی خونه .متن می خونه بابا
هر کی تو زندگیش یه دغدغه داره....:)....این به نوعش...بهترین نوع کدومه؟؟؟الله اعلم...:دی
کاش ، کاش ، کاش ....