آخه من قبول ندارم ... نمی خواستم بگم ووو ولی آیا به نظر شما حرف زدن از واقعیت ها ... یعنی تلخ بودن ... اگه ببینیم و اهمیت ندیم اون مشکل حل نمی شه ... فقط خواستم به خودم ... به تو بگم ... هر چند نمی خوایم ببینیم ولی این حقیقتیه که هست ... من ترجیح می دم ببینم ... از تو هم می خوام که ببینی ...
ghaaboleh amma ageh gharare vaghiaat roo bebini hameh ye vaghiaat ke zibaee baroon e roo nagoofti az tarafi, talkh didane tabiaat moshkeli roo haal nemikoneh hatta ageh mikhaee be kasi komak koni be nazare man khodet be ye delkhoshi haee niaz dari va vaseh ye man, tabiaat bodeh ta hala man ham mibinam, shayad bishtar az oon chizi ke be nazar bereseh va gaahi hesse too roo daram, be khatere ye ettefaagh az hameh chize donia badam miaad amma hamisheh gii nisst khoshbakhtaneh
az iin ha gozashteh man porsidam chera talkh minevsisi ? adamii ke az shabe zohoore mitra mineviseh hala chi shodeh ke injoori negah mikoneh be donia ageh doss dari begii man khoshhaal misham bedonam
eradat mandim ME
نمی دونم چرا هر وقت از واقعیت حرف می زنم شما میگی تلخه ... من از زیبایی های بارون نگفتم چون اون رو همه می دونند ...کیه که ندونه زیر بارون قدم زدن چه حسی داره ... کیه که ندونه «بوی عطر خاک باران خورده » * ...وقتی تو هوا می پیچه چه کیفی داره ... اینا رو که همه می دونیم ... اگه نمی دونید بگید من اینا رو هم از این به بعد براتون بگم ... من از شب تولد میترا براتون می نویسم ...چون میدونم خیلی ها نمی دونند ... ولی اینکه کف کفش اون بچه سوراخه رو همه میدونیم ...ولی خودمون رو به ندونستن می زنیم ... خیلی هامون هم استدلال های قوی داریم ... ۱. دولت این همه مالیات برای چی میگیره ( البته همین ها مالیات هم نمی دهند ...) ۲. این همه خانه ی بهزیستی چه کار میکنه .... ۳. به این یکی کمک کنم بقیه چی ... به همه که نمی شه کمک کرد .... و چون به همه نمی شه کمک کرد ما به همون یکی هم کمک نمی کنیم ... من همیشه از دیدن مشکلات بقیه عصبانی میشم ...بد تر از اون اگه اون مشکل بار ها تکرار بشه ... وبار بعد هم به همون شدت ... کی می خواهیم بفهمیم ؟ تو زلزله ی بم ۴۰۰۰۰ نفر کشته شدند ... کسی واکنش نشون نداد .. قطار تصادف کرد ... مثل نقل و نبات تو ایران هواپیما سقوط میکنه ... بعد آقای خرم با افتخار به کارشون ادامه میدهند ... بعد از کلی بررسی معلوم میشه یا راننده ی قطار مقصر بوده .... یا خلبان ... یا خود قطار . هواپیما ... در دو مورد آخر که نمی شه کاری کرد ... در ۲ مورد اول هم احتمالا مقصرین در سانحه کشته شدند که باز هم نمی شه کاریشون کرد ... و باز هم این سوانح تکرار میشه ... ساده ترینش همین ۴ شنبه سوری ... هر سال تقریبا ۲۰ چشم تخلیه میشه ...کلی بچه میسوزه ... زخمی میشه ...و کلی تصمیمات جدی برای سال بعد اتخاذ میشه ....سال بعد همون آش و همون کاسه ..... اینا چیز هایی نیست که بقیه ندونند ... همه می دونند ولی ترجیح می دهند بهش فکر نکنند ...چون حداقل اون موقع عذاب وجدان کمتری دارند .... این همه برای یه کم عصبانیت من کافیه ... اگه این دفعه خواستم جواب بدم یا یه میل به من بده ...یا پست بعدی رو برای تو می نویسم .... شاید ایدان نیستی ... یادت رفته اینجا چه خبره ...شاید * شعر آرش کمانگیر ... از سیا.ش کسرایی
معلومه دلت از یکی پره. تو که اسم بارونو انتخاب کردی. مثل بارون با نشاط و محبت باش. مثل بارون یکسان برای همه ببار. هر چند : آخرین فصل سفرنامه باران این است.. که زمین چرکین است.... آرزو میکنم برات سالی پر از محبت و عشق.
سال نو مبارک./رضا.
آقا رضا ... ۱. نوروز باستانی شما هم مبارک ... ۲. اگر من هم یه پالتو .. تنم بود .. با یه چکمه ... پام بود ... توی یه ماشین ... هم بودم ... بارون فقط برام یه تفریح نشاط آور بود ... یه حس رمانتیک ... ولی به خدا بارون فقط همین نیست .... من دلم از دست خودم پره ... که هیچ کاری نمی تونم بکنم ...من ۱ نفرم و نیازمندان ۱۰۰۰ نفر ...بارون داره میاد و من اون بساطیه کنار خیابونم ... ۳. فکر نکن منفی بافم ...نه ... ولی برام گذشتن از کنار اینا خیلی سخته ....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
salaam
javab ke nemidi
(;
آخه من قبول ندارم ... نمی خواستم بگم ووو ولی آیا به نظر شما حرف زدن از واقعیت ها ... یعنی تلخ بودن ... اگه ببینیم و اهمیت ندیم اون مشکل حل نمی شه ... فقط خواستم به خودم ... به تو بگم ... هر چند نمی خوایم ببینیم ولی این حقیقتیه که هست ... من ترجیح می دم ببینم ... از تو هم می خوام که ببینی ...
دوستی گیاهی است که به آرامی رشد میکند.
پس ...
یک ضرب المثل یئنانی میگه ... دوستی مثل ماهه ... وقتی نتونه زیاد بشه ...کم میشه ...
ghaaboleh
amma
ageh gharare vaghiaat roo bebini
hameh ye vaghiaat ke zibaee baroon e roo nagoofti
az tarafi, talkh didane tabiaat moshkeli roo haal nemikoneh
hatta ageh mikhaee be kasi komak koni
be nazare man khodet be ye delkhoshi haee niaz dari
va vaseh ye man, tabiaat bodeh ta hala
man ham mibinam, shayad bishtar az oon chizi ke be nazar bereseh
va gaahi hesse too roo daram, be khatere ye ettefaagh az hameh chize
donia badam miaad
amma hamisheh gii nisst khoshbakhtaneh
az iin ha gozashteh man porsidam chera talkh minevsisi
?
adamii ke az shabe zohoore mitra mineviseh
hala chi shodeh ke injoori negah mikoneh be donia
ageh doss dari begii man khoshhaal misham bedonam
eradat mandim
ME
نمی دونم چرا هر وقت از واقعیت حرف می زنم شما میگی تلخه ... من از زیبایی های بارون نگفتم چون اون رو همه می دونند ...کیه که ندونه زیر بارون قدم زدن چه حسی داره ... کیه که ندونه «بوی عطر خاک باران خورده » * ...وقتی تو هوا می پیچه چه کیفی داره ... اینا رو که همه می دونیم ... اگه نمی دونید بگید من اینا رو هم از این به بعد براتون بگم ... من از شب تولد میترا براتون می نویسم ...چون میدونم خیلی ها نمی دونند ... ولی اینکه کف کفش اون بچه سوراخه رو همه میدونیم ...ولی خودمون رو به ندونستن می زنیم ... خیلی هامون هم استدلال های قوی داریم ... ۱. دولت این همه مالیات برای چی میگیره ( البته همین ها مالیات هم نمی دهند ...) ۲. این همه خانه ی بهزیستی چه کار میکنه .... ۳. به این یکی کمک کنم بقیه چی ... به همه که نمی شه کمک کرد .... و چون به همه نمی شه کمک کرد ما به همون یکی هم کمک نمی کنیم ...
من همیشه از دیدن مشکلات بقیه عصبانی میشم ...بد تر از اون اگه اون مشکل بار ها تکرار بشه ... وبار بعد هم به همون شدت ...
کی می خواهیم بفهمیم ؟
تو زلزله ی بم ۴۰۰۰۰ نفر کشته شدند ... کسی واکنش نشون نداد ..
قطار تصادف کرد ... مثل نقل و نبات تو ایران هواپیما سقوط میکنه ... بعد آقای خرم با افتخار به کارشون ادامه میدهند ... بعد از کلی بررسی معلوم میشه یا راننده ی قطار مقصر بوده .... یا خلبان ... یا خود قطار . هواپیما ... در دو مورد آخر که نمی شه کاری کرد ... در ۲ مورد اول هم احتمالا مقصرین در سانحه کشته شدند که باز هم نمی شه کاریشون کرد ... و باز هم این سوانح تکرار میشه ... ساده ترینش همین ۴ شنبه سوری ... هر سال تقریبا ۲۰ چشم تخلیه میشه ...کلی بچه میسوزه ... زخمی میشه ...و کلی تصمیمات جدی برای سال بعد اتخاذ میشه ....سال بعد همون آش و همون کاسه .....
اینا چیز هایی نیست که بقیه ندونند ... همه می دونند ولی ترجیح می دهند بهش فکر نکنند ...چون حداقل اون موقع عذاب وجدان کمتری دارند ....
این همه برای یه کم عصبانیت من کافیه ... اگه این دفعه خواستم جواب بدم یا یه میل به من بده ...یا پست بعدی رو برای تو می نویسم ....
شاید ایدان نیستی ... یادت رفته اینجا چه خبره ...شاید
* شعر آرش کمانگیر ... از سیا.ش کسرایی
معلومه دلت از یکی پره. تو که اسم بارونو انتخاب کردی. مثل بارون با نشاط و محبت باش. مثل بارون یکسان برای همه ببار.
هر چند : آخرین فصل سفرنامه باران این است.. که زمین چرکین است....
آرزو میکنم برات سالی پر از محبت و عشق.
سال نو مبارک./رضا.
آقا رضا ...
۱. نوروز باستانی شما هم مبارک ...
۲. اگر من هم یه پالتو .. تنم بود .. با یه چکمه ... پام بود ... توی یه ماشین ... هم بودم ... بارون فقط برام یه تفریح نشاط آور بود ... یه حس رمانتیک ... ولی به خدا بارون فقط همین نیست .... من دلم از دست خودم پره ... که هیچ کاری نمی تونم بکنم ...من ۱ نفرم و نیازمندان ۱۰۰۰ نفر ...بارون داره میاد و من اون بساطیه کنار خیابونم ...
۳. فکر نکن منفی بافم ...نه ... ولی برام گذشتن از کنار اینا خیلی سخته ....