به نام گل سرخ ...

دیباچه ....... بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب ، .... که باغ ها همه بیدار و بارور گردند ... بخوان ، دوباره بخوان ، تا کبوتران سپید ...به آشیانه ی خونین دوباره بر گردند ... بخوان به نام گل سرخ در رواق سکوت .... که موج و اوج طنینش ز دشت ها گذرد ... پیام روشن باران ، ز بام نیلی شب ... که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد .... ز خشکسال چه ترسی ؟--که سد بسی بستند : نه در برابر آب ، که در برابر نور ، و در برابر آ واز و در برابر شور ... در این زمانه ی عسرت ، ... به شاعران زمان برگ رخصتی دادند ... که از معاشقه ی سرو و قمری و لاله ... سرود ها بسرایند ژرف تر از خواب ... زلالتر از آب ... تو خامشی ، که بخواند ؟ .... تو می روی ، که بماند ؟ ... که بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند ؟ .... از این کریوه به دور ، ... در آن کرانه ، ببین : بهار آمده ، از سیم خاردار گذشته . ... حریق شعله ی گوگردی بنفشه چه زیباست ! ... هزار آینه جاریست ... هزار آینه اینک به همسرایی قلب تو می تپد با شوق ... زمین تهی است ز رندان ... همین تویی تنها ... که عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی .... بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان : « حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی * » ... از « دکتر شفیعی کدکنی » ....* از حافظ است ..... برای آقای کدکنی با تمام وجود آرزوی سلامتی دارم ... تنها بازمانده ی شاعران بزرگ ...
نظرات 4 + ارسال نظر
me چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:45

hatman she'ere booseh haye baran
az shafiie kadkani roo khondi
shayad be hamin khater ham ba 'baran' emza mikoni
bebakhshiid ke man nemitunam farsi benevisam
ME

۱.اون شعر رو خوندم ... ولی راستش به خیلی دلایل باران امضا میکنم ... اینو که شنیدی ... « وای باران باران ... شیشه ی پنجره را باران شست ... از دل من اما چه کسی نقش ترا خواهد شست ...» این یکی از دلایلشه ... اون شعر رو هم هر وقت پیدا کنم برات میذارم ...۲. من خودم با پینگلیش راحت ترم ... چون نوشتنش خیلی راحت تره ... اما شعر رو باید فارسی نوشت ...۳. خیلی وقت پیش می خواستم یه چیزی بهت بگم منتظر شدم یه آدرس میلی ... چیزی بذاری که نذاشتی پس همینجا بهت می گم ... از بودن اسمت این جا خیلی خوشحال می شم ...چون اکثر کسانی که میان می نویسند خودشون هم وبلاگ دارن ... و با نوشتن یه سودی هم می برند ...( البته این خیلی نگاه بدیه ... ولی وقتی میاد می نویسه ...عالی بود یه سر هم به من بزن یعنی چی ؟ ) ولی احساس می کنم تو فقط برای خود شعر ها میای ...و این عالیه .... ۴. امیدواره بازم بیای .. نه برای من ... برای شعرها

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 13:02 http://www.homosapiens.blogsky.com

چرا اینطوری پشت سر هم نوشتی؟

چون توی ویندوز ۹۸ ادیت می کنم نمیشه جوره دیگه ای نوشت ...

مسافر هتل کالیفرنیا چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 13:40 http://sokote-marg.blogsky.com

بنام گل سرخ
خیلی برای خودم خیلی جالب بود
کهاین نوشته رو گذاستی من که خیلی خوشم اومد
امیدوارم دوستان دگم از این نوشته ها استفاده کنن
ممنون که به یاد بزرگان هستی
باز یکی هست که به فکر دیگران هستش
عشقت پاینده

امیر چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 17:22 http://weblog.kooche.net

مشکل نوشتار رو می تونی با یک ادیتور حل کنی آدرس اش را می نویسم آنجا بنویس و کد اچ تی ام ال را اینجا کپی کن .
به آدرس زیر می روی و اگر خواستی می توانی همانجا آنلاین بنویسی و در بخش اچ تی ام ال کد را کپی کنی و اینجا پیس کنی و می توانی از پایین اون صفحه نسخه ی زیپ شده اش را هم بگیری تا مشکل نوشتارت حل شود . موفق باشی
http://www.kimiatech.net/editor/codec.htm

بابت کمکتون خیلی ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد