قاصدک

قاصدک ... هان ، چه خبر آوردی ؟ ... از کجا وز چه خبر آوردی؟ ... خوش خبر باشی اما ، اما ... گرد بام و در من بی ثمر می گردی .... انتظار خبری نیست مرا ... نه زیاری نه ز دیار و دیاری -- باری ، برو آن جا که بود چشمی و گوشی با کس .... برو آن جا که تو را منتظرند ... قاصدک ! در دل من همه کورند و کرند ... دست بردار از این در وطن خویش غریب ... قاصد تجربه های همه تلخ ، با دلم می گوید : که دروغی تو دروغ ... که فریبی تو فریب ... قاصدک ! هان ... ولی ... آخر ... ای وای ... راستی آیا رفتی با باد ؟ ... با تو ام آی کجا رفتی آی ؟!.... مانده خاکستر گرمی جایی ؟ ... در اجاقی -- طمع شعله نمی بندم -- خردک شرری هست هنوز ؟ ..... قاصدک ! ابر های همه عالم شب و روز .... در دلم می گریند ...« مهدی اخوان ثالث / تهران / شهریور ۱۳۳۸»
نظرات 1 + ارسال نظر
امید عرب جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 13:35 http://omidarab.blogsky.com

آمدم اینبار با الفبای امنیت

امیدوارم موفق باشید ...من سر زدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد