اول دی ماه

امروز روز اول دی ماه است ... من راز فصل ها را می دانم .. نجات دهنده در گور خفته است و خاک ، خاک پذیرنده اشارتی است به آرامش .... در کوچه باد می آید .. این ابتدای ویرانیست .. آن روز هم که دست ها? تو ویران شدند باد می آمد ... ستاره های عزیز ... ستاره های مقوایی عزیز .. وقتی در آسمان دروغ وزیدن می گیرد ... دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سر شکسته پناه آورد ؟ ... ما مثل مرده های هزاران هزار ساله به هم می رسیم و آن گاه خورشید بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد ... سلام ای شب معصوم ... سلام ای شبی که چشم های گرگ های بیابان را ... به حفره های استخوانی ایمان و اعتقاد بدل می کنی ...و در کنار جویبار های تو ، ارواح بیدها ... ارواح مهربان تبر ها را می بویند ...من از جهان بی تفاوتی فکر ها و حرف ها و صدا ها می آیم ...و این جهان به لانه ی ماران مانند است ... و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست ... که هک چنان که تو را می بوسند در ذهن خود طناب دار تو را می بافند ... ایمان بیاوریم ... ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ....» فقط قطعاتی بود از شعر « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ...» از « فروغ فرخزاد » ... اگر مایل بودید ..کاملش رو بخونید
نظرات 1 + ارسال نظر
من دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 17:15

خوش به حال فروغ....که هنوز هم کسایی دوستش دارن......

خوش به حال ما که کسانی مثل فروغ رو داریم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد