کیفر

« دختران شالیکار .....نتها آوازهایشان ....در امان از گل و لای ».................. سلام .......صبح جمعتون به خیر........... به مسئله فکر کردید ؟ .......جوابی براش پیدا کردید .........امیدوارم که از هایکو ها خوشتون اومده باشه ......حرف که نمی زنید من باید حدس بزنم که حضرات از چی خوشتون میاد ............می خوام براتون یه شعر بنویسم از « احمد شاملو » ....من خیلی این شعر رو دوست دارم امیدوارم شما هم خوشتون بیاد .............. ...........« کیفر ».................. در اینجا چار زندان است ...... به هر زندان دو چندان نقب،در هر نقب چندین حجره ، در هر حجره چندین مرد در زنجیر ...... از این زنجیریان ، یک تن زنش را در تب تاریک بهتانی به ضرب دشنه ای کشته است ...... از این مردان ، یکی ، در ظهر تابستان سوزان ، نان فرزندان خود را ، بر سر برزن ، به خون نان فروش سخت دندان گرد آ غشته است ...... از اینان ، چند کس در خلوت یک روز باران ریز بر راه ربا خواری نشسته اند ....... کسانی در سکوت کوچه از دیوار کوتاهی به روی بام جسته اند ..........کسانی نیم شب ، در گورهای تازه ، دندان طلای مردگان را می شکستند ...... من اما هیچ کس را در شبی تاریک و طوفانی نکشته ام .........من اما راه بر مرد ربا خواری نبسته ام .....من اما نیمه های شب ز بامی بر سر بامی نجسته ام ********** در اینجا چار زندان است ....... به هر زندان دو چندان نقب،در هر نقب چندین حجره ، در هر حجره چندین مرد در زنجیر ...... در این زنجیریان هستند مردانی که مردار زنان را دوست می دارند ...... در این زنجیریان هستند مردانی که رد رویای شان هر شب زنی از وحشت مرگ از جگر بر می کشد فریاد ...... من اما در زنان چیزی نمی یابم - گر آن همزاد را روزی بیابم ناگهان ، خاموش ـ من اما ، در دل کهسار رویاهای خود ، جز انعکاس سرد آهنگ صبور این علف های بیابانی که می رویند و می پوسند و می خشکند و می ریزند، با چیزی ندارم گوش........ مرا گر خود نبود این بند شاید بامدادی ، هم چو یادی دور و لغزان ، می گذشتم از فراز خاک سرد پست ......... جرم این است ! جرم این است ! .....« زندان موقت شهربانی /سال ۱۳۳۶ / احمد شاملو » ........... ........... امروز می خوام یه هفته نامه رو به شما معرفی کنم به نام « ۴۰ چراغ » .....شنبه ها منتشر میشه ...یعنی فردا می تونید شماره جدیدش رو از روزنامه فروشی های معتبر !!! بخرید ......اکثر تحریری اش بچه های نسل سومی ( به قول خودشون ) هستند .......فردا که شماره جدیدش اومد براتون بیشتر می نویسم ...... تعطیلات خوبی رو براتون آرزو می کنم ....مخصوصا که فردا هم تعطیله .......هر چند دیگه دانش آموز نیستم ولی می دونم چه لذتی داره با این فکر به خواب رفت که فردا میشه تا ۱۰ خوابید ...... خوب بخوابید که اتحانات نزدیکه .....
نظرات 1 + ارسال نظر
مرتضی جمعه 28 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:01 http://mortezaa.blogsky.com

اما بعد
این چهل چراغ بیشتر ادعاست م یکی از مدیرای اصلیش رو از نزدیک میشناختم ... زیاد باورش نکن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد