برای تو و خویش چشمانی آرزو میکنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند...
گوشی
که صداها و شناسه ها را در بی هوشی مان بشنود...
برای تو و خویش روحی
که این همه را در خود گیرد و بپذیرد...
و زبانی
که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد...
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است ، سخن بگوییم...
شعر از : مارگوت بیکل
ترجمه از : احمد شاملو (همچون کوچه بی انتها)
شروع خوبی بود موفق باشید
سلام خوبی شما باید از مرور گر ۵.۵ به بالا یا اگه از ویندوز اکس پی استفاده می کنید در همون ویندوز این تصویر ها می یاد خوش باشی بای در ویندوز اکس پی ادیت کن
خیلی خیلی ممنونم