« تیر و نغمه » ... تیری در هوا افکندم ... بر زمین افتاد ، ندانستم در کجا ... چه با چنان سرعتی پر گفت که چشم از نظاره ی سیر او فرو ماند ... نغمه ای در هوا سر کردم ... بر زمین افتاد ، ندانستم در کجا ... چه کدام چشمی به دان گونه تیز است ... که بتواند سیر نغمه را دنبال کند ...؟ ... دیر زمانی ... دیر زمانی بعد .. در درخت بلوطی ، تیر را یافتم ، هنوز نا شکسته ... و نغمه خود را در دل دوستی باز یافتم ... آغاز تا انتها ....« هنری لانگ فلو /شاعر محبوب امریکایی / ۱۸۰۷ تا ۱۸۸۲ »... سلام ... من تازه دیروز فهمیدم که کارت های پارس آن لاین ، بلاگ اسکای رو بسته ، خیلی جالبه ... این شعر رو از کتاب گزیده ی اشعار هنری لانگ فلو براتون انتخاب کردم که ترجمه ی « دکتر اسلامی ندوشن » هست ... از انتشارات مروارید ... با اینکه شاعر چندان معروفی در ایران نیست ... ولی شعر های قشنگی داره ... راستی درخت ها جوونه زدند ...
سلام . تا جهنم جدای راهی نیست . دعا کن که شاید رها شویم از این برزخ دوست عزیز....
man ta oon mogheh bidar nistam
mamoolan saat 11 shab mikhabam
kheili pesare goliam nah
?
amma chon iran nistam, ye zareh az nazare zamani hamahang nistam
ahamiati nadareh harchand
!
sh'ere nima roo ke neveshtam kameleshoo mizari to webloget
?
merci
ME
باشه ...